Content Stats & Analytics for @mahshad_lessani
@mahshad_lessani
من شاید همینجا،روی همین پله های زرد مافنگی و لق لقی که بینشان باز است و وقت بالا رفتن،پایت که بپیچد با سر سقوط کرده ای کف حیاط،به دنیا آمده باشم.اگر هم اینجا دنیا نیامده باشم روحم هنوز در چنین خانه ای زندگی می کند.تو توی دلت بگو خانه ی کلنگی، قدیمی و زهوار در رفته! اما روح من هر روز صبح تابستان پنجره اش را باز می کند و به درخت پیر گیسو بریده سلام می دهد.مادربزرگم دست به دیوار می گیرد و لرزان در سایه ی راهروی کاغذ دیواری شده در شیشه ای رو به حیاط را باز می کند.بعد آب را می گیرد روی کاشیهای گرمازده ی عرق کرده.توی خانه ی روح گیر من، همه زنده اند؛ حاج خانم،حاج اقا و دایی علی و دایی حسین(داییهای پدرم).دایی حسین روزهای عاشورا می رود تعزیه و امام حسین می شود و غش می کند وسط جمعیت اما دایی علی برعکسش غرق مهمانی و مستیست. اخ چه بگویم از آن بوته های گل سرخی که کنار حیاط کاشته اند و بوی حافظ می دهند و چه بگویم از مرغ محبوب حاج آقا؛ بوری بوریه که خال خالیست و یکهو گم می شود.می گفتند کار میرحسینی همسایه ی دیوار به دیوار حاج خانم اینهاست که طفلک را دزدیده اما نه! حاج خانم دوستش نداشت.شاید او جایی سر به نیستش کرده بود. چه بگویم از شب تابستانی ای که تب داشتم و توی بهارخواب حاج خانم پاشویه ام می کرد و انگار ماه درشت شده بود و آمده بود پایین و تمام بادکنکهای آبی فاطی گازی شده بودند و رفته بودند بالا. ان دمپاییهای آبی پارک شده کنار پادری توی عکس مال خود من است انگار.با همانها روی پله های زرد پا می کوبیدم و بالا می رفتم و ساق پایم همیشه زخم و زیلی بود.نمی دانم شاید روزی صدبار از آنها بالا می رفتم و هزار بار می پریدم پایین. روح من هر عصر جمعه پی کیت کت می دود و در پی بستنی کیم آب می شود. از در و دیوار این خانه عشق چکه می کند و زندگی به آن چسبیده است به یقین. تمام تابستانهای کودکیم در چنین خانه ی مشابهی گذشت و گذشته ام را غنی کرد. اما هربار تابستانها روح من میان پیچ و خم گیسوی درخت پیر نخل و چنار،لابه لای لانه ی کلاغها و پر سهره ها جا می ماند.هر سال تابستان یک نوستالژی گلوگیر می آید سراغم و هولم می دهد وسط دریایی مذاب از خاطرات کودکی.جسمم توی خانه های امروزیست و روحم میان لاکهای بنفش و پوست پیازی پر از استون عمه توی کمد کوچکی که تا خرخره از عکسهای داریوش و گوگوش پر بود و یک بوی عجیب می داد.بوی ماست و خیار و نعناع و کاکوتی... پ.ن: عکسها تزیینید. #مهشاد_لسانی #خانه_قدیمی #خونه_قدیمی #پله #نوستالژی #خاطرات #کودکی #مادربزرگ #پله #عاشورا #خانه
Similar Trending Contents from Other Creators
@sanaz.sarafraz
@myyellowdiary_
@ashpazi.mojallal
@qaemshahr.city
* Copyright: Content creators are the default copyright owners. These Images are published on public domains and respective social media for public viewing.
Need More Creators to Create Trending Contents for Your Influencer Campaign?
Discover Similar Creators Now!
Get @mahshad_lessani's Instagram Account Statistics!
Check out the engagement rate, demographics profiles and interests of the audience of this instagram account and identify whether the creator has fake followers!
Unlock Full Report