Content Stats & Analytics for @hassan_najjarian

محمد حسن نجاریان
@hassan_najjarian

34,869 followers

خاطرات ریزه میزه مطلب فرشاد مباشر از کهنه قباله های گروه شکوه اون سال ها:"شاید این تصویر دنیایی خاطره باشه برای استاد نجاریان زمستان ۱۳۶۲ جانپناه شروین زیر دیواره از چپ سیامک شمسایی، فرشاد مباشر، استاد نجاریان، سعید موسوی، امیر میرابراهیمی، پرویز عسکریان، عکاس زنده یاد قدیر یزدانی" القصه: هی هو دم شما گرم تازه این بار و بندیل و برف زُمخت کمی از قصه بود چه جانی کندیم تا تن وا مونده از مسیر بند یخچال رسوندیم جانپناه شروین؛ برات آرزو نمیکنم یه روز با یه همچین کوله ی راهت بیفته لا لوی اون سنگای بَد کِردار، از زندگی کردن سیر می شی و از هر چه کوه... این عکسه یه قسمت کوتاه قصه بود. ادامه تلخ داستان باس می چپیدیم تو اون لونه ی سرد و یخ زده و راهی می شدیم ،زیر دره شیرپلا ، چشمه زیر دیواره واسه آب و هیزم قسمت زجر آور ماجرا وختی بود؛ که عقل بِرس شُدیمُ تازه فهمیدیم این مسیر، یعنی دره تنگه ی که ما رو از جانپناه پایین می کشه کنار تیغه سنگی و ما تو جولان میدادیم. در کمین بَهمنی خَفنِ و ما بی خبر. شایدم باهاش رفیق شده بودیم. یا نه واستا بگم شایدم دیگه از ما دل و دَست شسته بود. فرشاد مباشر ول کن ماجرا نیست من اصلا فکر نمیکردم این مرد این همه حافظه داشته باشه میگی نه بشنو: " استاد اون شبا شبای خیلی خیلی سردی بود بله درست میفرمایید نمیدونم یادتان هست یا نه فردا صبح رفتیم قله سمت توچال یادم نمیره انقدر برف امده بود و سرما و باد و طوفان تو پناهگاه شیرپلا اسامی افرادی که قصد صعود قله را داشتند می نوشتند. به خاطر دارم بعد از صعود قله سریع ارتفاع کم کردیم بطرف ایستگاه ۷ که متروکه بود تو کابین ها ناهار خوردیم !! و..." آره گُلم اون سالها عالمی بود یادش بخیر نه تابلو قله ی بود و نه قُمپز در کردنی، خودمون بودیم و خدای کوه ها، خودمون بودیم و کفش گاندی که اولا جربی مالش می کردیم اونم از نوع شتری، نایلون میکردیم رو جوراب تا نکنه پا جواب نده و...‌ ای خوشی های اون دوران که جراغ راه آینده بودید.دوستون دارم #حسن_نجاریان #خاطره_انگیز #لا_لوی_خاطرات_بچگی #توچال #شیرپلا #باشگاه_اورست_۷۷